«خیر و نیکی در مناسبات شهروندانه با عدالت مطلق یکی است و حال آنکه عدالت نسبی به نفع خصوصی توجه دارد. قانون گذار باید مصلحت عمومی را در نظر داشته باشد و بداند امری عادلانه است که نفع همگان در آن لحاظ شده باشد.»
برگرفته از سخنان ارسطو
محل سابق روزنامه شهرآرا که کمی بیش از ۱۰ سال در آن مستقر بودیم، محصور شده در انبوهی از ساختمانها و مجتمعهای تجاریای بود که هر چند با هدف نوسازی بافت سابق میدان شهدا ساخته شدند، اما در عمل تبدیل به مجموعههایی شدند که به ندرت در آنها رنگ و روح زندگی و کسب و کار دیده میشود.
همواره یکی از سؤالاتم این بود که نمیشد، احیای بافت فرسوده در این منطقه نزدیک حرم مطهر امام رضا (ع) را به گونهای به اجرا در میآوردند که از دل آن «میدان نقش جهان» دیگری به وجود میآمد و تا صدها سال بعد به نمادی از خلاقیت معماری در مشهد تبدیل میشد؟ چرا فضایی که باید محل تجلی مصلحت همه شهروندان باشد، چنین محصور در آهن و سیمان شده است؟ پرسش از تعادل بین مصلحت عمومی و امر عادلانه بعد از جا به جایی روزنامه و استقرار در خیابان کوهسنگی بیش از پیش ذهنم را به خود مشغول کرد.
دههها خیابان کوهسنگی گذرگاهی برای رسیدن به پارک معروف آن و انبساط خاطر شهروندان مشهدی بود که همین موضوع آن را به یکی از نوستالژیهای شهر تبدیل میکرد. فضایی که وقتی از آن میگذری هنوز میتوانی صدای درشکههای عبوری را بشنوی.
اما اکنون چه؟ صدور مجوزهای مرتفع سازی در خیابان کوهسنگی در بیش از یک دهه پیش اکنون سبب شده تا فضایی را که باید برای زیست عادلانه در شهر در اختیار همگان قرار دهد، در اختیار مالکان برج نشین این منطقه قرار بگیرد. مالکانی که اکنون داعیه مالکیت نه تنها بر ملک خود بلکه بر منظره این منطقه را هم دارند. به راستی در صدور مجوزهای ساخت و ساز چقدر به دغدغه امر مصلحت عمومی توجه میشود؟